با نگاهى اجمالى به 56 سال زندگى سراسر
خداخواهى و خداجویى حسین (ع ), درمی یابیم که هماره وقت او به پاکدامنى و
بندگى و نشر رسالت احمدى و مفاهیم عمیقى والاتراز درک و دید ما گذشته است .اکنون مرورى کوتاه به زوایاى زندگانى آن
عزیز, که پیش روى ما است :
جنابش به نماز و نیایش با پروردگار و خواندن
قرآن و دعا و استغفار علاقه بسیارى داشت . گاهى در شبانه روز صدها رکعت نماز می گزاشت
. (1) و حتى در آخرین شب زندگى دست از نیاز و دعا
برنداشت , و خوانده ایم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خداى خویش به
خلوت بنشیند. و فرمود: خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن
و دعاى زیاد و استغفار را دوست دارم . (2)
حضرتش بارها پیاده به خانه کعبه شتافت و
مراسم حج را برگزار کرد. (3) ابن اثیر در کتاب اسد الغابة می نویسد:
کان
الحسین رضى الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال
الخیر جمیعها. (4) حسین (ع ) بسیار روزه می گرفت و نماز میگزارد
و به حج میرفت و صدقه میداد و همه کارهاى پسندیده را انجام میداد.
شخصیت حسین بن على (ع ) آن چنان بلند و دور از
دسترس و پرشکوه بود که وقتى با برادرش امام مجتبى (ع ) پیاده به کعبه
می رفتند, همه بزرگان و شخصیت هاى اسلامى به احترامشان از مرکب پیاده شده ,
همراه آنان راه می پیمودند. (5)
احترامى که جامعه براى حسین (ع ) قائل بود,
بدان جهت بود که او با مردم زندگى میکرد - از مردم و معاشرتشان کناره
نمی جست - با جان جامعه هماهنگ بود, چونان دیگران از مواهب و مصائب یک
اجتماع برخوردار بود, و بالاتر از همه ایمان بی تزلزل او به خداوند, او را
غمخوار و یاور مردم ساخته بود. و گرنه , او نه کاخ هاى مجلل داشت و نه
سربازان و غلامان محافظ, و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر
مردم نمی بستند,...
با ضمن تبریک به مناسبت مبعث پیامبر رحمت حضرت محمّد
مصطفی (صلی الله علیه و آله وسلّم) به عموم مردم جهان
ویژه نامه مبعث گرفته شده از سایت شهید آوینی:
پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله وسلّم)
شبه جزیره عربستان جدای از اینکه دارای انسجام واقتدار حکومتی نبود، انواع جرم ها، جنایت ها، خرافات و ... در آن موج می زد.هرچند که بیان مفصل موقعیت اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و اقتصادی به درازا می کشد واین مطلب چیزی است که کتب معتبر تاریخی و اشیاء کشف شده باستانی برآن صحه می گذارد، اما در اینجا جمله ای از امام علی(ع) در وصف مردمان آن روزگار را می آوریم که ازهر متنی گویاتر است:
" خداوند محمد(ص) را برای هشدار به جهانیان فرستاد در حالیکه امین قرآن است. و شما مردم عرب بدترین دین را در بدترین سرزمین ها داشتید، در سرزمینی که سنگلاخ و غرق در مارهای زهرآلود بود زندگی می کردید، آب کثیف می نوشیدید، غذای خشک و خشن می خوردید، خون یکدیگر را می ریختید، به خویشاوندانتان اعتنا نمی کردید، بت ها در میان شما نصب شده و گناهان شما را محاصره کرده بود."(1)
موقعیت زنان در شبه جزیره:
زنان از جایگاه بسیار پستی برخوردار بودند. آنان فرقی با یک کالای مصرفی نداشتند . دخترانشان را" زنده به گور" می کردند. حال یا از روی فقر و نداری یا به خاطر ظلم و ستم و تجاوزهایی که صورت می گرفت.
شخصی به نام " قیس بن عاصم" از زنده به گورکردن هشت دختر خود ناراحت نیست و تنها از زنده به گور کردن دختر نهم قدری ناراحت می شود و در محضر پیامبر (ص) عرض می کند:
برای سفری از خانه خارج شدم.ایام وضع حمل همسرم بود. سفرم قدری طول کشید. وقتی برگشتم، همسرم گفت: بچه سقط شده است. سالها گذشت. یک روز دختر جوان و زیبائی به خانه ما آمد. سراغ مادرش را می گرفت. همسرم گفت: من به تو دروغ گفتم. بچه ما سقط نشده بود و این دختر، بچه ماست. آن مرد می گوید: من چیزی نگفتم و همسرم خیال کرد من راضی هستم . یک روز از نبودن همسرم، استفاده کردم. دست دخترم را گرفتم و او را به بیابان بردم. گودالی کندم. دختر می گفت: بابا این گودال برای چیست؟ من جواب ندادم. گودال آماده شد. او را در آن انداختم. در حالیکه دخترم گریه می کرد و می گفت: می خواهی مرا اینجا بگذاری و خودت برگردی؟ من به روی او خاک می ریختم تا اینکه زیر خروارها خاک جای گرفت...
پیامبر(ص) حرفهای مرا را می شنید و فرمود:" این کار قساوت قلب است. کسی که ترحم نکند روز قیامت به او ترحم نمی شود."(2)
خرافات در عقاید عرب جاهلی :
در زندگی عرب جاهلی به دلیل بادیه نشینی و دوری از تمدن و فرهنگ شهرنشینی و زندگی اجتماعی، خرافات بسیاری راه یافته بود:
الف: آتش افروزی برای آمدن باران...
ب: اگر گاو ماده آب نمی خورد گاو نر را می زدند.
ج: شتری را در کنار قبری حبس می کردند تا صاحب قبر هنگام قیامت پیاده محشور نشود.
د: اگر در بیابان گم می شدند پیراهن خود را وارونه می پوشیدند.
ه: به هنگام مسافرت نخی را به درختی می بستند. اگر به هنگام مراجعت آنرا می یافتند، می گفتند که همسر آنها در غیابشان خیانت نکرده، اما اگر گم می شد و ... آن را حمل بر خیانت همسر خود می کردند و...